بودا و زن هرزه (جدید)

داستانهای کوتاه برای بچه های ممکو

 

بودا به دهی سفر کرد .


زنی که مجذوب سخنان او شده بود


از بودا خواست تا مهمان وی باشد.


بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه‌ی زن شد .


کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت:


این زن، هرزه است به خانه‌ی او نروید.


بودا به کدخدا گفت: یکی از دستانت را به من بده، 


کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را


در دستان بودا گذاشت . آنگاه بودا گفت : حالا کف بزن

 

کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: 


هیچ کس نمی‌تواند با یک دست کف بزند


بودا لبخندی زد و پاسخ داد:


هیچ زنی نیز نمیتواند به تنهایی هرزه باشد،


مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند.


بنابراین مردان و پول‌هایشان است که از این زن،


زنی هرزه ساخته‌ است!


منبع:dastanha.blogsky.com


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:,ساعت21:4توسط vasa | |